در این میان یکی از ویژگیهایی که هر نامزدی باید داشته باشد شایستگیهای او در عرصه سیاست خارجی، بهخصوص در مورد موضوعاتی همچون عراق، پاکستان و چین و آگاهی از روندهای جاری و رویدادهای اخیر در این حوزههاست.
اما هر از چند گاهی سروکله مرد سال در مبارزات انتخاباتی پیدا میشود و باید گفت اظهارات بیانشده در مورد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، از سوی هیچیک از دو جناح آمریکا دلگرمکننده نبوده است.
گویا نامزدهای ریاستجمهوری نه تنها هوای دوران جنگ سرد را کردهاند، بلکه از شامهای قوی برای کندوکاو در زوایای روح پوتین برخوردارند.
در نوامبر2007 سناتور جان مککین، نماینده جمهوریخواه ایالت آریزونا گفت: از اعضای گروه 8 خواهد خواست که در نشست آینده خود به روسیه کمتوجهی کنند.
مککین با اشاره به سخنان جورج بوش، رئیسجمهوری آمریکا، که گفته بود به چشمان پوتین که نگاه کردم روحی پاک را دیدم، گفت: من به چشمان او که نگاه کردم 3 تا حرف دیدم: ک، گ، ب (ک. گ. ب اسم سرویس جاسوسی دوره شوروی است و پوتین در دورهای از فعالیت دولتی خود بهعنوان مأمور این سازمان در آلمان شرقی خدمت کرده است).
ولی جالبتر از همه اظهارات نامزد حزب دمکرات سناتور هیلاری کلینتون، نماینده نیویورک در نیوهمشایر بود؛ ایالتی که نخستین انتخابات مقدماتی آمریکا در آن برگزار شد و هم کلینتون و هم مککین در آن به پیروزی رسیدند.
وی در روز 8 ژانویه در همپتونِ نیوهمشایر گفت: بوش مبنای عمده سیاست خارجی ما را بر پایه روابط شخصیاش با رهبران دیگر کشورها قرار داده، اما به اعتقاد من رویکرد کشوری بزرگ به عرصه دیپلماسی باید غیراز این باشد.
وی در بخشی از این اظهارات که با خنده حضار همراه بود گفت:بوش رئیسجمهوری است که خواسته روح پوتین را ببیند در حالی که اگر از من میپرسید میگفتم او مأمور کا.گ. ب بوده و بنابراین روح ندارد. بنابراین ایشان وقت عزیزشان را تلف کردهاند. مسخره است، ولی گویا چارهای هم نیست.
هدف که بوده است؟
کارشناسان در مورد اینکه هدف اظهارات کلینتون بوش بوده یا پوتین اختلافنظر دارند. برخی میگویند: پوتین نباید انتقاد کلینتون را به دل بگیرد چون هدف او بیشتر بوش بوده است.
پل بروئر، استاد روزنامهنگاری و ارتباط جمعی در دانشگاه ویسکانسینـمیلواکی میگوید: اظهارات کلینتون را باید بیشتر انتقاد به بوش تعبیر کرد تا پوتین، چون این اظهارات را در بحبوحه مبارزه انتخاباتی شدیدی بیان کرده که میخواهد در آن خود را بهعنوان جایگزینی مناسب برای بوش مطرح کند.
کلینتون با بیان این مطلب که پوتین چون قبلا مأمور ک. گ. ب بوده پس فاقد روح است قصد قضاوت اعتقادی درباره رئیسجمهوری روسیه را نداشته بلکه میخواسته بوش را به استهزا بگیرد و بگوید او به قدری سادهلوح است که تصمیمگیریهای سیاست خارجی را برپایه برداشت خود از روح یک رهبر خارجی قرار میدهد.
جفری پیترسون، مدیر مؤسسه پژوهشهای سیاسی دانشگاه ویسکانسین نیز ضمن موافقت با ارزیابی بروئر میگوید: بهنظر من اظهارات کلینتون بیشتر اظهارنظر درباره بوش بوده تا پوتین. به اعتقاد من منظور وی این بوده که ارزیابی ما از یک رهبر خارجی باید بر اساس رفتارهای او باشد نه بر اساس برداشت ما از «روح» او و اینکه تاریخ، نادرست بودن تحلیل سادهانگارانه بوش را نشان داده است.
اما استیون وین، استاد دانشگاه جورجتاون و صاحبنظر در امور مربوط به ریاستجمهوری آمریکا، ضمن بیان اینکه هدف این اظهارنظر هم کاخ سفید بوده و هم کرملین، میگوید:هدف کلینتون در واقع ابراز انزجار دمکراتها نسبت به اقتدارگرایی چه در آمریکا و چه در روسیه بوده است.
داشتن روح به معنای داشتن احساس نسبت به دیگران و به حساب آوردن رأی و نظر بقیه است، در حالی که هم بوش و هم پوتین طوری رفتار میکنند که انگار فقط و فقط خودشان صلاح مملکت را میدانند.
تیم مهیر، استاد علوم ارتباطات در دانشگاه ویسکانسینـگرینبی نیز با بیان این مطلب که حرفهایی که سیاستمداران امروز در مبارزات انتخاباتیشان به زبان میآورند فردا ممکن است به محور سیاست خارجیشان بدل شود، میگوید: اظهارات کلینتون حاوی این پیام است که وی طرفدار دمکراسی است و در برابر اقدامات ضددمکراتیک روسیه خواهد ایستاد.
اگر کلینتون قصد دارد سیاست تندروانهای در قبال مسکو در پیش بگیرد، رویکرد او درست در نقطه مقابل رویکرد همسرش، بیل کلینتون رئیسجمهوری سابق آمریکا قرار خواهد داشت که بهدنبال تعامل با روسیه بود و حتی به خاطر چشم بستن به روی فساد و تبعیض در دولت روسیه مورد انتقاد قرار داشت.
مهیر میگوید: هیلاری کلینتون مایل است او را فردی قاطع در مقابله با کشورهایی بدانند که با کنترل کشورهای ضعیف از طریق قدرت اقتصادی یا نظامی یا هر دو صلح جهانی را به خطر میاندازند.
در عین حال شاید بسیار زود باشد که بخواهیم بر اساس اظهارات کلینتون و مککین ادعا کنیم که سیاست خارجی آمریکا در قبال روسیه با روی کار آمدن یک رئیسجمهوری جدید در آمریکا دستخوش تغییرات جدی خواهد شد.
بروئر میگوید: نه اظهارات کلینتون و نه مککین نشان نمیدهند که قصدی برای ایجاد تغییر در روابط بنیادین ایالات متحده و روسیه در کار است. رابطه آمریکا و روسیه موضوع عمدهای در مبارزات انتخاباتی نیست، ضمن اینکه موضوعی هم نیست که احزاب سیاسی آمریکا در مورد آن با یکدیگر اختلاف عمدهای داشته باشند.
این در حالی است که ستادهای انتخاباتی کلینتون و مککین از اظهارنظر درخصوص سخنان نامزدها خودداری کردند.
افکار عمومی آمریکا
نظرسنجیها نشان میدهد که نظر مردم آمریکا درباره روسیه بسیار ضدونقیض است. بروئر درخصوص واکنش مخاطبان کلینتون به اظهارات وی میگوید:میتوان با اطمینان گفت که خنده آنها بیشتر بابت بوش بوده تا پوتین.
بهرغم اینکه مجله تایم، پوتین را بهعنوان شخص سال خود برگزیده، به گفته پیترسون این اقدام بیانگر این واقعیت است که بیشتر مردم آمریکا اطلاع درستی از مسائل روسیه ندارند.
هم مککین و هم میت رامنی، فرماندار سابق ماساچوست و دیگر نامزد حزب جمهوریخواه، ضمن مخالفت با این تصمیم تایم گفتهاند بهتر بود که این عنوان به ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق داده میشد که در همان شماره تایم از او تقدیر شده است.
با این حال، بیاطلاعی یا بیتفاوتی مردم آمریکا نسبت به روسیه لزوما در قالب یک سیاست خارجی بیطرفانه ظاهر نمیشود، زیرا افکار عمومی بیطرف را راحتتر از افکار یک اکثریت صاحبنظر میتوان تغییر داد.
به گفته مهیر اگرچه میباید بین شعارهای سیاسی نامزدها و اقدامات عملی آنها درصورت انتخاب شدن تفکیک قائل شد، چنانچه مشخص شود که روسیه متحد آمریکا نخواهد بود، مردم آمریکا احتمالا خواهان اتخاذ موضعی قاطع در برخورد با روسیه خواهند شد.
مهیر میگوید: البته دیدگاه مردم آمریکا در مورد روسیه کوتهبینانه و بالقوه خطرناک است، اما این نوع نگاه قابلدرک است. با توجه به اینکه 20 سال از زمان فروپاشی کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی میگذرد بسیاری از مردم آمریکا از دوران جنگ سرد یا چیزی به یاد نمیآورند یا خاطرهای گنگ از آن دوران دارند.
افکار عمومی روسیه
در روسیه، واکنش به اظهارات هیلاری کلینتون درواقع معرف واکنش کلی نسبت به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود.وزارت امور خارجه روسیه و دیگر دستگاههای دولتی از اعتراض رسمی به این سخنان خودداری کردند و کرملین بر خلاف انتخابات 2004 آمریکا که در آن علنا از رئیسجمهوری بوش حمایت میکرد، در قبال انتخابات آینده این کشور موضعی بیطرفانه دارد.
تا این لحظه واکنش به اظهارات بیانشده در مبارزات انتخاباتی به حلقه تحلیلگران و روزنامهنگاران روسیه محدود شده است.
روزنامه ورمیا نووستی نوشت:برای روسیه این انتخابات بیشتر از حیث مباحث مربوط به سیاست آمریکا در قبال رژیمهای سرکوبکننده دمکراسی جالبتوجه است.
اکثر کارشناسان و سیاستمداران آمریکا روسیه را صرفا یکی از رژیمهای موجود در روند جهانی در نظر میگیرند و ناظران مسائل آمریکا در روسیه نه فقط اظهارات نامزدها درخصوص پوتین، بلکه اظهارات ایشان در مورد پرویز مشرف، رهبر پاکستان و رهبران آفریقا و آمریکای لاتین را نیز دنبال میکنند.
چندی پیش اظهارات بیل ریچاردسون، نامزد حزب دمکرات از نیومکزیکوکه از روسیه با عنوان «شوروی» یاد کرده بود با تمسخر چندین رسانه خبری مواجه شد، اما اشتباه زبانی این نامزد به اعتقاد برخی از تحلیلگران در روسیه حاکی از وجود کلیشههای بسیار جدی جنگ سرد است که هنوز تأثیر چشمگیری بر نوع نگاه آمریکا به روسیه دارند.
فیودور لوکیانف، سردبیر مجله روسیه در عرصه جهانی میگوید:سیاست خارجی آمریکا عمدتا تابع پارادایم جنگ سرد است که وجود دشمنی جهانی را ایجاب میکند تا محور خود را مبارزه با آن دشمن قرار دهد.
پس از فروپاشی شوروی، جای خالی این دشمن با تروریسم بینالمللی پر شد، اما خیلی زود مشخص شد که این دشمن به اندازه کافی قابللمس نیست.
بنابراین این روزها مطالب هرچه بیشتری در ایالات متحده درخصوص روسیه و چین بهعنوان تجسم سرمایهداری اقتدارگرای «شرور» گفته و نوشته میشود. رئیسجمهوری جدید آمریکا باید یک روال سیاست خارجی جدید را طراحی کند؛ روالی که دیگر بر مدلهای جنگ سرد متکی نباشد.
لوکیانف و دیگر تحلیلگران روسیه خاطرنشان میکنند که کلیشههای مورد استفاده نامزدهای فعلی، از «ترویج دمکراسی» گرفته تا «مبارزه با تروریسم جهانی»، منعکسکننده واقعیات جدید جهانی نیستند.
لوکیانف اخیرا در مطلبی نوشت:تیم جدید کاخ سفید به نگاهی تازه و غیرمتعصبانه به اوضاع بینالمللی احتیاج دارد و از این نظر نه به هیلاری کلینتون و نه به جان مککین امید چندانی نمیرود.